سعید و نازنین ::
شنبه 85/4/17 ساعت 6:51 عصر
لطیفا
چگونه با دستی تهی از درگاهت بازگردم
که حسن ظنم چنین مینمود که سرشار از رحمتت بازمیگردم .
خدایا
عمرم را با غفلتی در دوری از تو سر کردم
و جوانی ام را در مستی دوری از تو هدر دادم
انروز که به کرمت مغرور بودم از خواب بیدار نشدم و در جاده خشم و غضب تو قدم نهادم .
مهربانا
این منم
بنده تو
و فرزند بنده تو
که در برابر تو به دامن کرمت چنگ زده
خدای من
این منم
که پشیمان بر درگاهت سر نهادم
و عذرخواه همه زشتیها و بدیهایی هستم
که از سر بی شرمی در برابر نگاهت به آنها دست آلودم
و اینک
دست تمنا به سوی تو دراز کرده ام
که از عفو لبریزم کنی
که سرچشمه ان
مهربانی و کرم
توست .
پرودگارا تو را سپاس انگونه که دوست میداری .
نوشته های دیگران()