سعید و نازنین ::
دوشنبه 85/6/6 ساعت 9:1 صبح
تا توانی دلی بدست آور دل شکستن هنر نمیباشد
زندگی با تمام لحظه هایش ، لحظه های شادی و غم ، امید و ترس ، فقط فرصتی برای آموختن عشق است . آموختن عشق ، آنگونه که میتواند باشد ، همانگونه که بوده و هست .
جایی که عشق باشد ، انسان هست و خدا هست . کسی که در عشق شادی می یابد ، در انسان شادی می یابد و در خداوند شادی می یابد .
خدا عشق است
پس :
عشق بورزید
بدون تبعیض ، بدون زمان مشخص ، بدون پیش فرض ، بدون ترس از رنج :
عشق بورزید
عشق خود را بیدریغ نثار فقرا کنید ، که آسان است ؛ و نثار توانگرانی که به هیچکس اعتماد ندارند ، و نمیتوانند را عشقی ببینند که چنان نیازمند آنند ؛ و نثار همتایان خود کنید ؛ که بسیار دشوار است . در کنار همتایان خودمان است که خودخواه میشویم .اغلب سعی میکنیم دیگران را راضی کنیم ، اما آنچه باید بکنیم شاد کردن است .
شادی ببخشید . هرگز فرصتی را برای شاد کردن دیگری از دست ندهید ، چرا که نخست خود شما از این کار سود میبرید ؛ حتی اگر هیچکس نداند شما چه می کنید . جهان پیرامون شما خشنودتر خواهد شد و همه چیز برای شما بسیار آسانتر میشود .
در این جهانم ، و لحظه اکنون را میزیم . اگر کار خوبی هست که میتوانم بکنم ، یا شادی ای هست که میتوانم به دیگران ببخشم ، لطفا به من بگویید . نگذارید انرا به تاخیر بیاندازم یا از یاد ببرم ،
چرا که هرگز این لحظه را دوباره نخواهم زیست
نوشته های دیگران()