سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خدایا! . . . در دیده ام نور و در دینم بینش بنه . [امام صادق علیه السلام]
حرفای نگفته
 || مدیریت  ||  شناسنامه  || پست الکترونیــک  ||  RSS  ||
چهاردهمین روز تنهایی

سعید و نازنین :: جمعه 85/4/30 ساعت 12:15 عصر

قصه تو و من


تو همون درخت محکم و تناوری که میون یه دشت لخت ، سربلند ایستاده

من همون مسافر تنها و خسته که زیر سایه درخت لحظه ای آسوده

تو همون رود بزرگی که محکم و خروشان به سمت دریا میره

من همون ماهی تنهام که زندگیش تویه آبه

تو همون دریای یزرگی که تن بزرگت پناه آدما و ماهیهاست

من همون کشتی کوچک شکسته ، به تو پناه آورده

تو همون راز بزرگ هستی

من همون درمانده در حل این معما

تو همون شمع پرنوری

من پروانه ای که تا وقتی هستم که بسوزم

تو همون اسم عجیبی به شکوه اسم اعظم

من عاشق صدا کردن اسمت ، و کاش لایق

تو همون کس هستی که معنای عشق رو به من آموخت

تو شگفت انگیزی ، سزاوار و دوست داشتنی

تو یگانه ای و بدیع

در خور عشقی و تحسین

اگر دوستت دارم چیز عجیبی نیست ، اگر تا سر حد مرگ میپرستمت باز هم عجیب نیست ، چون براستی که چون تویی لایق چنین عشقی هستی .

تو راز منی ، تو نیاز منی

من خواهان توام ، نیازمند توام ، در طلب توام ، تو در هر صدا فریاد منی ، در هر نغمه اهنگ منی ، در هر کتاب شعر منی ، در هر روز خورشید منی ، در سیاهی نقطه امید منی .

تو ، فقط تو، نازنین منی .


 سیزدهمین روزتنهایی روز بدی بود اینقدر بد که نتونستم برات چیزی بنویسم . منو ببخش .


چهاردهمین روز تنهایی

 


نوشته های دیگران()


About Us!
حرفای نگفته
سعید و نازنین
Link to Us!

حرفای نگفته

Hit
مجوع بازدیدها: 68635 بازدید

امروز: 23 بازدید

دیروز: 17 بازدید

Archive


روزای تنهایی( بدون نازنین)
حرفای مردادماه
حرف اضافه
آرشیو شهریورماه

LOGO LISTS


نیلوفر شیدمهر - به روز رسانی :  1:28 ع 86/3/30
عنوان آخرین نوشته : عقده


In yahoo

یــــاهـو

Submit mail